سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دیار مهر دیاریست برای همه وبلاگ نویسان باصفای ایرانی
ماه قبیله ات کی طلوع میکند ؟ - فرهنگ و ادبیات دیارمهر
 RSS 
HOME
Email
profile
managment of weblog
all visite : 128363
today visitor: 155
lastday visitor: 8
about us
ماه قبیله ات کی طلوع میکند ؟ - فرهنگ و ادبیات دیارمهر
مدیر وبلاگ : اهالی دیارمهر[94]
نویسندگان وبلاگ :
MM312
MM312 (@)[0]

ANTIC
ANTIC (@)[6]

MELIKA
MELIKA (@)[65]

MARY (@)[0]

J.SHARIFIAN
J.SHARIFIAN (@)[0]

MASIH
MASIH (@)[0]

POoRyA
POoRyA (@)[0]

ARAM
ARAM (@)[6]

ASIEH (@)[2]

RAHA
RAHA (@)[4]



..................
logo
ماه قبیله ات کی طلوع میکند ؟ - فرهنگ و ادبیات دیارمهر
..................
archive
پاییز 1387
تابستان 1387
بهار 1387
زمستان 1386
پاییز 1386
تابستان 1386
بهار 1386
زمستان 1385

..................
to be or not to be

ntic

rha

melik

arm

mry

mm312

msih

shrifian

poriya

iqsn

vest

anhita

kmelia

hmid


..................
search



..................
pages of diyaremehr
جلد دیار مهر
سیاست دیار مهر
تعطیلات آخر هفته دیار
تاریخ دیار مهر


..................
member
 

 
  • ماه قبیله ات کی طلوع میکند ؟

  • Author : MELIKA:: 87/10/18:: 4:8 عصر

    از ابتدا هم میدانستی این بیابان جای سکونت نیست ! جای تسکین نیست ! این خاک سرخ ، مرهم هیچ التهابی نمیشود. این آب راه بر آتش هیچ عطشی نمی گشاید، حتی اگر عصای موسایی به دست تو باشد. هیچ نوای محزونی در این نینوا فریاد رسی نخواهد یافت !

    اما ارض موعود تو اینجاست . همین جا که چون رسیدی ، پای رفتنت نبود!

    وعده ملاقات با پروردگارت اینجاست هرچند به جای آتش طور ، این آتش خیمه گاهت است که سر به آسمان میکشد ، و به جای نعلین ، پیراهن کهنه از تن در می آوری.

    بیت معمور ایوب است خیمه گاه زینب ات ، طلیعه دار عهد اسماعیل است اکبرت ، وارث خون محسن است اصغر و تو .... تو خضر فرخنده پی ، که پا بر سر این آب گذاشتی و گذشتی ....

    این تو نیستی که بر لب فرات تشنه مانده ای ، ماییم که قرن هاست بر لب تو نشسته ایستاده ایم ! چه اشتباه لطیفی ،‏چه سوء تعبیری !

    آب مایه حیات است و تو را با حیات چه کار یحیی تاریخ ؟! این دست های علمدار تو نیست که بر زمین افتاده ، این دست ماست که از پرچم تو کوتاه شده ! این خون دل ما تشنگان است که از سر سقا میریزد. این دود نیست که صحرا را گرفته ، آه جانسوز ماست ... خدایا ! این قرآن توست که روی نیزه میرود !

    ای کاش خواهرت ما را هم چون یتیمان ات زیر بال و پر بگیرد.

    کاروان تو کجا به اسیری رفت؟ ماییم که اسیر کوفه ایم ! ماییم که قرن هاست چشم به راه ورود قبیله ات نشسته ایم و خارهای بیابان حیرانی به پای جانمان نشسته است ...

    کی طلوع میکند ماه قبیله ات؟ تاریکی این شب جانمان را گرفت ... با شمشیر اسلام قرآن را ذبح میکنند و ما سیاه پوش مرگ خویشیم ...

    دستی به محاسن پر از خاک کشید

    تسبیح زنان به پای گودال رسید

    بر حنجره غریب قرآن خم شد

    با نیت قربتاً الی الله برید !


    بذر شما