سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دیار مهر دیاریست برای همه وبلاگ نویسان باصفای ایرانی
تابستان 1386 - فرهنگ و ادبیات دیارمهر
 RSS 
HOME
Email
profile
managment of weblog
all visite : 127047
today visitor: 24
lastday visitor: 8
about us
تابستان 1386 - فرهنگ و ادبیات دیارمهر
مدیر وبلاگ : اهالی دیارمهر[94]
نویسندگان وبلاگ :
MM312
MM312 (@)[0]

ANTIC
ANTIC (@)[6]

MELIKA
MELIKA (@)[65]

MARY (@)[0]

J.SHARIFIAN
J.SHARIFIAN (@)[0]

MASIH
MASIH (@)[0]

POoRyA
POoRyA (@)[0]

ARAM
ARAM (@)[6]

ASIEH (@)[2]

RAHA
RAHA (@)[4]



..................
logo
تابستان 1386 - فرهنگ و ادبیات دیارمهر
..................
archive
پاییز 1387
تابستان 1387
بهار 1387
زمستان 1386
پاییز 1386
تابستان 1386
بهار 1386
زمستان 1385

..................
to be or not to be

ntic

rha

melik

arm

mry

mm312

msih

shrifian

poriya

iqsn

vest

anhita

kmelia

hmid


..................
search



..................
pages of diyaremehr
جلد دیار مهر
سیاست دیار مهر
تعطیلات آخر هفته دیار
تاریخ دیار مهر


..................
member
 

 
  • لعنت به این تنهایی

  • Author : MELIKA:: 86/4/26:: 6:50 عصر

    دلم تنگ است برایت، نه برای تویی که حالا هستی، برای تویی که بودی، برای تویی که مُردی، برای همان مرد بلند بالایی که یک روز غروب بهاری نیمه اردیبهشت رفت و با رفتنش نه در دنیای من که در دنیای خودش هم مُرد. دلتنگ مردی که با رفتنش یک چیزی، چیزی که نمی دانم چیست در دل من مُرد، چیزی که خیلی مهم بود و حالا مرده است و دیگر هیچوقت خدا هم زنده نخواهد شد، دلتنگ آن چیزی هستم که روزی در دلم می جوشید، دلتنگ آن گرما، آن شوق در نگاه، آن اشتیاق در قلب، آن دوستت دارمهایی که از انتهایی ترین دالان دل بر می آمد.
    خسته ام، خیلی خسته.
    از این آدمهای عوضی که به بهانه تنهایی آدم، در دلتنگی دل آدم را می کوبند، از این تنهایی لعنتی که مدام آدمهای عوضی را جلوی چشمت سبز می کند و از سر تنهایی مجبوری چند صباحی دروغهایشان را به دل بشنوی و به روی خودت نیاوری که هی یارو! من اگر چیزی نمی گویم از خریتم نیست که از سر تنهاییست که مجبورم ریخت نحست را تحمل کنم .
    لعنت به این تنهایی، لعنت!

     

    امروز هرچی اسم های توی موبایلم رو بالا پایین کردم هیچ اسمی پیدا نکردم که بشه به چند قطره دلتنگی دعوتش کرد .......


    بذر شما

  • من کجای کارم ؟!

  • Author : MELIKA:: 86/4/25:: 8:4 عصر

    دری کوبیده می شود

    پشت در دنیا به آخر می رسد

    رو به رو هنوز پیله ی هیچ راهی

    پروانه نشده است

    من کجای کارم ؟!


    بذر شما

  • من عجیبم ؟!

  • Author : MELIKA:: 86/4/22:: 12:0 عصر

    اگر عجیبم

    من تافته ی جدا بافته نیستم

    من با همه بافته شده ام

    تنها خواب آلود و بی حوصله

    بافته اند

    مرا خدا و فرشته گان سینه چاکش


    بذر شما

  • به بهانه 18 تیر

  • Author : MELIKA:: 86/4/19:: 9:22 عصر

     

    بچه ها شرمنده ایم که مردم برای دیدن فیلم ده نمکی صف بستند!


    بذر شما

  • پرنده مرد

  • Author : MELIKA:: 86/4/17:: 6:44 عصر

    پرنده مرد

    پرنده از اولش هم مردنی بود

    پرنده مرد از بس که توی قفس بود و بال داشت

    پرنده مرد از بس که آرزو داشت

    پرنده خیلی مردنی بود

    پرنده حواسش نبود که باید بال بزند نه بال بال

    حواسش نبود که توی قفس نمی شود بال زد

    پرنده اصلا خیلی حواس پرت بود ... پرنده اما بعدا فهمید که باید بمیرد

    پرنده برای پرواز، باید فقط می مرد.. که مرد

     

    ....

    خیالت آسوده عزیز، پرنده را کسی نکشت .. پرنده خودش مرد

    پرنده خیلی مردنی بود،خیلی

    .

    .

    .

    و دانه دانه ی بساط عشق

                                       روی دام ها پلاس شد

    و لب زدن به دانه ها که موجب ِ هراس شد...

    هرس شدیم ناگهان میان ِ گندم و زمین

    و زندگی که باز هم

                             بدون ِ عشق  بی اساس شد


    بذر شما

  • فاطمی زی....

  • Author : ANTIC:: 86/4/14:: 10:58 صبح

     

    شخصیت‌ زهرای‌ اطهر، در ابعاد سیاسی‌ و اجتماعی‌ و جهادی‌، شخصیت‌ ممتاز و برجسته‌ای‌ است؛ به‌ طوری‌ که‌ همه‌ی‌ زنان‌ مبارز و انقلابی‌ و برجسته‌ و سیاسی‌ عالم‌ می‌توانند از زندگی‌ کوتاه‌ و پرمغز او درس‌ بگیرند. زنی‌ که‌ در بیت‌ انقلاب‌ متولد شد و تمام‌ دوران‌ کودکی‌ را در آغوش‌ پدری‌ گذراند که‌ در حال‌ یک‌ مبارزه‌ی‌ عظیم‌ جهانی‌ فراموش‌ نشدنی‌ بود. آن‌ خانمی‌ که‌ در دوران‌ کودکی‌، سختیهای‌ مبارزه‌ی‌ دوران‌ مکه‌ را چشید، به‌ شعب‌ ابی‌طالب‌ برده‌ شد، گرسنگی‌ و سختی‌ و رعب‌ و انواع‌ و اقسام‌ شدتهای‌ دوران‌ مبارزه‌ی‌ مکه‌ را لمس‌ نمود و بعد هم‌ که‌ به‌ مدینه‌ هجرت‌ کرد، همسر مردی‌ شد که‌ تمام‌ زندگیش‌ جهاد فی‌سبیل‌الله‌ بود و در تمام‌ قریب‌ به‌ یازده‌ سال‌ زندگی‌ مشترک‌ فاطمه‌ی‌ زهرا و امیرالمؤمنین‌(علیهماالسلام‌)، هیچ‌ سالی‌، بلکه‌ هیچ‌ نیم‌ سالی‌ نگذشت‌ که‌ این‌ شوهر، کمر به‌ جهاد فی‌سبیل‌الله‌ نبسته‌ و به‌ میدان‌ جنگ‌ نرفته‌ باشد و این‌ زن‌ بزرگ‌ و فداکار، همسری‌ شایسته‌ی‌ یک‌ مرد مجاهد و یک‌ سرباز و سردار دایمی‌ میدان‌ جنگ‌ را نکرده‌ باشد.
    پس‌، زندگی‌ فاطمه‌ی‌زهرا(س‌)، اگر چه‌ کوتاه‌ بود و حدود بیست‌ سال‌ بیشتر طول‌ نکشید; اما این‌ زندگی‌، از جهت‌ جهاد و مبارزه‌ و تلاش‌ و کار انقلابی‌ و صبر انقلابی‌ و درس‌ و فراگیری‌ و آموزش‌ به‌ این‌ و آن‌ و سخنرانی‌ و دفاع‌ از نبوت‌ و امامت‌ و نظام‌ اسلامی‌، دریای‌ پهناوری‌ از تلاش‌ و مبارزه‌ و کار و در نهایت‌ هم‌ شهادت‌ است‌. این‌، زندگی‌ جهادی‌ فاطمه‌ی‌زهراست‌ که‌ بسیار عظیم‌ و فوق‌العاده‌ و حقیقتا بی‌نظیر است‌ و یقینا در ذهن‌ بشر ـ چه‌ امروز و چه‌ در آینده‌ ـ یک‌ نقطه‌ی‌ درخشان‌ و استثنایی‌ است‌.

    مقام معنوی فاطمه‌ی زهرا(س)، بالاتر از مقام جهادی و انقلابی و اجتماعی او
    اما مقام‌ معنوی‌ این‌ بزرگوار، نسبت‌ به‌ مقام‌ جهادی‌ و انقلابی‌ و اجتماعی‌ او، باز به‌ مراتب‌ بالاتر است‌. فاطمه‌ی‌زهرا(س‌) به‌ صورت‌، یک‌ بشر و یک‌ زن‌، آن‌ هم‌ زنی‌ جوان‌ است؛ اما در معنا، یک‌ حقیقت‌ عظیم‌ و یک‌ نور درخشان‌ الهی‌ و یک‌ بنده‌ی‌ صالح‌ و یک‌ انسان‌ ممتاز و برگزیده‌ است‌. کسی‌ است‌ که‌ رسول‌ اکرم‌ به‌ امیرالمؤمنین‌ (علیهماالسلام‌) فرمود: "یا علی‌ ... انت‌ قائد المؤمنین‌ الی‌ الجنه‌ ... و فاطمه‌ قد اقبلت‌ یوم‌ القیامه‌ ... تقود مؤمنات‌ امتی‌ الی‌ الجنه‌". یعنی‌ در روز قیامت‌، امیرالمؤمنین‌(ع‌) مردان‌ مؤمن‌ را و فاطمه‌ی‌زهرا(س‌) زنان‌ مؤمن‌ را به‌ بهشت‌ الهی‌ راهنمایی‌ می‌کنند. او، عدل‌ و همپایه‌ و همسنگ‌ امیرالمؤمنین‌ است‌. آن‌ کسی‌ که‌ وقتی‌ در محراب‌ عبادت‌ می‌ایستاد، هزاران‌ فرشته‌ی‌ مقرب‌ خدا، به‌ او خطاب‌ و سلام‌ می‌کردند و تهنیت‌ می‌گفتند و همان‌ سخنی‌ را بیان‌ می‌کردند که‌ فرشتگان‌، قبلا به‌ مریم‌ اطهر گفته‌ بودند; عرض‌ می‌کردند: "یا فاطمه‌ ان‌ الله‌ اصطفاک‌ و طهرک‌ و اصطفاک‌ علی‌ نساء العالمین‌". این‌، مقام‌ معنوی‌ فاطمه‌ی‌ زهراست‌.
    زنی‌، آن‌ هم‌ در سنین‌ جوانی‌، از لحاظ مقام‌ معنوی‌ به‌ جایی‌ می‌رسد که‌ بنابر آنچه‌ که‌ در بعضی‌ از روایات‌ است‌، فرشتگان‌ با او سخن‌ می‌گویند و حقایق‌ را به‌ او ارایه‌ می‌دهند. محدثه‌ است؛ یعنی‌ کسی‌ است‌ که‌ فرشتگان‌ با او حدیث‌ می‌کنند و حرف‌ می‌زنند. این‌ مقام‌ معنوی‌ و میدان‌ وسیع‌ و قله‌ی‌ رفیع‌، در مقابل‌ همه‌ی‌ زنهای‌ آفرینش‌ و عالم‌ است‌. فاطمه‌ی‌زهرا(س‌) در قله‌ی‌ این‌ بلندای‌ عظیم‌ ایستاده‌ و به‌ همه‌ی‌ زنان‌ عالم‌ خطاب‌ می‌کند و آنها را به‌ پیمودن‌ این‌ راه‌ دعوت‌ می‌نماید.

    فاطمه‌ی زهرا(س) نمونه و اسوه‌ی زن
    آنهایی‌ که‌ در طول‌ تاریخ‌ ـ چه‌ در جاهلیت‌ قدیم‌ و چه‌ در جاهلیت‌ قرن‌ بیستم‌ ـ سعی‌ کرده‌اند که‌ زن‌ را تحقیر و کوچک‌ کنند و او را دلبسته‌ به‌ همین‌ زخارف‌ و زینتهای‌ ظاهری‌ معرفی‌ نمایند و پایبند مد و لباس‌ و آرایش‌ و طلا و زیور آلات‌ کنند و وسیله‌ و دست‌ مایه‌ای‌ برای‌ خوشگذرانی‌های‌ زندگی‌ وانمود نمایند و عملا در این‌ راه‌ قدم‌ بردارند، منطق‌ آنها منطقی‌ است‌ که‌ مثل‌ برف‌ و یخ‌، در مقابل‌ گرمای‌ خورشید مقام‌ معنوی‌ فاطمه‌ی‌زهرا(علیهاالسلام‌) ذوب‌ می‌شود و از بین‌ می‌رود.
    اسلام‌، فاطمه‌ ـ آن‌ عنصر برجسته‌ و ممتاز ملکوتی‌ ـ را به‌ عنوان‌ نمونه‌ و اسوه‌ی‌ زن‌ معرفی‌ می‌کند. آن‌، زندگی‌ ظاهری‌ و جهاد و مبارزه‌ و دانش‌ و سخنوری‌ و فداکاری‌ و شوهرداری‌ و مادری‌ و همسری‌ و مهاجرت‌ و حضور در همه‌ی‌ میدانهای‌ سیاسی‌ و نظامی‌ و انقلابی‌ و برجستگی‌ همه‌ جانبه‌ی‌ او که‌ مردهای‌ بزرگ‌ را در مقابلش‌ به‌ خضوع‌ وادار می‌کرد، این‌ هم‌ مقام‌ معنوی‌ و رکوع‌ و سجود و محراب‌ عبادت‌ و دعا و صحیفه‌ و تضرع‌ و ذات‌ ملکوتی‌ و درخشندگی‌ عنصر معنوی‌ و همپایه‌ و هموزن‌ و همسنگ‌ امیرالمؤمنین‌ و پیامبر بودن‌ اوست‌. زن‌، این‌ است‌. الگوی‌ زنی‌ که‌ اسلام‌ می‌خواهد بسازد، این‌ است‌.
    همه‌ی‌ ما، بخصوص‌ زنهای‌ این‌ جامعه‌، باید حق‌گزار و قدردان‌ رسالت‌ و پیام‌ آن‌ رهبر و پیشوای‌ فقید عظیم‌الشأنی‌ ـ یعنی‌ امام‌ بزرگوار(ره‌) ـ باشیم‌ که‌ با قیام‌ و حرکت‌ خود و با مطرح‌ کردن‌ ارزشها و عظمتهای‌ اسلامی‌ و درخشندگیهای‌ شخصیتهای‌ صدر اسلام‌ ـ از جمله‌ فاطمه‌ی‌زهرا(علیهاالسلام‌) ـ ما و بیش‌ از همه‌ زنهای‌ ما را زنده‌ کرد.
    زن‌، در جامعه‌ی‌ خود باخته‌ی‌ نظام‌ پلید پادشاهی‌، حقیقتا و از همه‌ی‌ جوانب‌ مظلوم‌ بود. اگر زن‌ می‌خواست‌ وارد مقوله‌ی‌ علم‌ بشود، باید قید دین‌ و تقوا و عفاف‌ را می‌زد. مگر یک‌ خانم‌ مسلمان‌، در دانشگاهها و محیطهای‌ آموزشی‌ و مراکز علمی‌ و فرهنگی‌ می‌توانست‌ به‌ آسانی‌ حجاب‌ و متانت‌ و وقار خود را حفظ کند؟ مگر ممکن‌ بود؟ مگر می‌شد یک‌ زن‌ مسلمان‌، در خیابانهای‌ تهران‌ و بعضی‌ از شهرهای‌ دیگر، با متانت‌ و وقار اسلامی‌ یا حتی‌ با حجاب‌ نیمه‌ کاره‌، راحت‌ راه‌ برود و از گزند زبان‌ و حرکت‌ هرزگان‌ و دلباختگان‌ به‌ فساد و فحشای‌ سوغات‌ غرب‌، مصون‌ بماند؟ کاری‌ کرده‌ بودند که‌ در این‌ مملکت‌، کسب‌ علم‌ برای‌ زنها غالبا ممکن‌ نمی‌شد. موارد استثنایی‌ را کاری‌ ندارم‌. به‌ طور غالب‌، رفتن‌ زنان‌ به‌ وادی‌ علم‌ میسر نمی‌شد; مگر با برداشتن‌ حجاب‌ و منصرف‌ شدن‌ از تقوا و وقار اسلامی‌!
    در میدان‌ سیاست‌ و در زمینه‌ی‌ فعالیتهای‌ اجتماعی‌ هم‌ همین‌ طور بود. اگر زنی‌ می‌خواست‌ منصبی‌ از مناصب‌ اجتماعی‌ و سیاسی‌ را در ایران‌ دوران‌ پادشاهی‌ دارا باشد، باید قید حجاب‌ و عفاف‌ و وقار و متانت‌ زن‌ اسلامی‌ را می‌زد. البته‌، بسته‌ به‌ این‌ بود که‌ خود این‌ زن‌، جوهر و استعدادش‌ چگونه‌ باشد. اگر خیلی‌ سست‌ عنصر بود، باید تا آن‌ اعماق‌ می‌لغزید. اگر خوددار و خویشتندار بود، تا حدودی‌ خود را حفظ می‌کرد; اما دایما با فشارهای‌ روزافزون‌ از سوی‌ محیط اجتماعی‌ روبه‌رو بود. جامعه‌ی‌ ما، این‌ گونه‌ بود.
    اسلام‌ و انقلاب‌ و امام‌ آمد و در این‌ کشور، زن‌ را در مرکز فعالیتهای‌ سیاسی‌ قرار دادند و پرچم‌ انقلاب‌ را به‌ دست‌ زنان‌ سپرد; در حالی‌ که‌ زن‌ در همان‌ حال‌ توانست‌ حجاب‌ و وقار و متانت‌ اسلامی‌ و عفاف‌ و دین‌ و تقوای‌ خود را حفظ کند. کسی‌ حقی‌ از این‌ بزرگتر بر گردن‌ زن‌ ایرانی‌ و مسلمان‌ ندارد.
    خواهران‌ من‌! دنیای‌ غرب‌، زن‌ را به‌ ابتذال‌ کشاند. تا شصت‌،هفتاد سال‌ قبل‌ از این‌، در تمام‌ اروپا و کشورهای‌ غربی‌، زن‌ فقط در سیطره‌ی‌ مرد ـ یا مرد خود و یا یک‌ مرد دیگر مثل‌ صاحب‌ کارخانه‌ و مزرعه‌ ـ می‌توانست‌ باشد و هیچ‌ حقی‌ از حقوق‌ اصلی‌ یک‌ انسان‌ در یک‌ جامعه‌ی‌ متمدن‌ را نداشت‌. حق‌ رأی‌ و حق‌ مالکیت‌ و حق‌ معامله‌ نداشت‌. بعد آمدند زن‌ را به‌ میدان‌ کار و زندگی‌ و فعالیت‌ اجتماعی‌ کشاندند; اما در همان‌ حال‌، تمام‌ وسایل‌ را برای‌ لغزش‌ زن‌ فراهم‌ کردند و او را در متن‌ جامعه‌، رها و بی‌پناه‌ گذاشتند.
    سرمایه‌داران‌ بزرگ‌، سیاستمداران‌ خبیث‌ و پلید و گردانندگان‌ دستگاههای‌ مخفی‌، فکر کردند که‌ می‌توانند برای‌ کارهای‌ سیاسی‌ و اقتصادی‌، از این‌ وضعیت‌ بهتر استفاده‌ کنند و زن‌ را به‌ ابتذال‌ بکشانند. بله‌، در آن‌جاها، علم‌ و سیاست‌ هم‌ هست‌ و زنها در میدان‌ علم‌ و سیاست‌ هم‌ جلو می‌روند; اما به‌ چه‌ قیمتی‌؟ همین‌ حالا هم‌ توده‌ وعامه‌ی‌ زنها ـ نه‌ چهار نفر خانم‌ دکتر یا متخصص‌ یا نویسنده‌ و برجستگان‌ و زبدگان‌ ـ در کشورهای‌ اروپایی‌ و امریکایی‌ که‌ از تمدن‌ غربی‌ حظ زیادی‌ دارند، در وضعیت‌ سخت‌ و بی‌رحمانه‌ای‌ زندگی‌ می‌کنند و ستم‌ همسران‌ وستم‌ کاری‌ که‌ بر آنان‌ تحمیل‌ می‌شود و کارهای‌ سخت‌ و سنگینی‌ که‌ بر دوش‌ آنان‌ می‌گذارند، تحمل‌ می‌کنند. با این‌ کار، وانمود می‌کنند که‌ زن‌ را وارد میدان‌ اجتماع‌ کرده‌اند; در حالی‌ که‌ فرصت‌ اندیشیدن‌ و فکر کردن‌ و تصمیم‌ گرفتن‌ هم‌ برای‌ آنان‌ وجود ندارد.
    به‌ برکت‌ انقلاب‌، زن‌ ایرانی‌ در راه‌ بسیار خوبی‌ افتاد. امروز، زن‌ ایرانی‌ می‌تواند در میدان‌ علم‌ وارد بشود و مدارج‌ علمی‌ را طی‌ کند؛ در حالی‌ که‌ دین‌ و عفاف‌ و تقوا و وقار و متانت‌ و شخصیت‌ و حرمت‌ زن‌ مسلمان‌ را هم‌ حفظ کرده‌ باشد....
    زنهای‌ مؤمن‌ در جامعه‌ی‌ ما سعی‌ کنند قدر زن‌ ایرانی‌ مسلمان‌ را بدانند. ارزش‌ زن‌ اسلامی‌ و مسلمان‌ را بدانید

     


    بذر شما

  • مادر

  • Author : اهالی دیارمهر:: 86/4/13:: 1:33 عصر

     

       در کلام نمی‏گنجی

           ولی

              با تمام وجود می‏سرایمت

                                              مادر!

    پ.و.ر.ی.ا

     


    بذر شما

    <      1   2   3      >