• وبلاگ : فرهنگ و ادبيات ديارمهر
  • يادداشت : فرقي نداره!
  • نظرات : 2 خصوصي ، 18 عمومي
  • mp3 player شوکر

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + آشنای ناآشنا 
    يکجا مي رسد خسته مي شوي. از اين زندگي خسته مي شوي. مي خواهي بيايي بيرون مي بيني نمي شود. يکشبه سرت را زير آب مي کنند. پس شل مي شوي. شل که شدي، وقتي ديگر نتوانستي مثل قديم کثافتکاريها، آدمربايي ها، کشتارها را انجام دهي کنارت مي گذارند. بعد هم نوبت خودت مي رسد. مي داني چيست؟ احساس مي کنم به زودي نوبت خود من است که آقا... دستور بفرمايند فلاني را خفه کنيد با اينکه لام تا کام نخواهم گفت و هيچ چيز از اسرار درون شبکه را فاش نخواهم کرد، اما مطمئنم. به زودي .................................................. به تو يک بدي کردم. خوب فکر کن! چه چيز از دستم بر مي امد ظرف پنج دقيقه برايت فراهم شود و کوتاهي کردم؟ جواب سر بالا دادم. داستان سرايي کردم؟ بصورت خصوصي يک ايميم برايت مي فرستم. به آن ايميل بنويس من را شناختي يا که نه؟ مي دانم مي شناسي... حرف کوچکي با تو دارم که بايد خصوصي گفته شود و نه پيشنهاد است و نه چيز ديگري. ديني است که بهتر است ادا شود. زنده باشي شاعر. جهان به امثال تو نياز دارد تا امثال من!
    پاسخ

    ايميلي به دستم نرسيد همچنان هم نشناختمت ... يكي رو مشناختمت كه يه چيزي شبيه اين گفته بود ........اما اين نبود ........تو هم اون نيستي .........نشناختمت.......