• وبلاگ : فرهنگ و ادبيات ديارمهر
  • يادداشت : در جستجوي اصالت
  • نظرات : 0 خصوصي ، 4 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + حسين كرد شبستري 

    در تصديق سخن ادبياتچي عزيز:

    در زيرگذر ماربل آرچ در لندن و ضلع شمالي هايدپارك زن گداي چهل ساله زندگي مي كند كه اگر بفهمد مخاطبش ايراني است از او پول نمي گيرد. چند بار هم شده كه سكه ايراني ها را به سمت خودشان پرت كرده است. روزي يكي از دوستان ازش پرسيده بود و برايم نقل قول مي آورد كه اين بيچاره گفته؛ هربار ايراني ها برايم پول مي اندازند همين كه يك لبخند و تشكر تحويلشان مي دهم مي آيند سر صحبت باز ميكنند كه فلاني ما تمدن فلان داشتيم و شاه داشتيم و همه ثروتمند بوديم و ... فلان بوديم و بهمان بوديم و يكهو خدا زد پس سرمان چهارتا ملاي كور و كچل دخمه زدند به تار و پودمان و ... كه مرا از كار و زندگي و كاسبي مي اندازند، اي بابا! مي خواهي كمك كني پول بده و برو، نمي خواهي هم ايراد ندارد فقط مدام سر من بدبخت را نخوريد و به درك كه چي بوديد...

    آفرين، ايراني مدام در گذشته است. يك ديليلش فكر كنم اين باشد كه خود خوب مي داند نمي تواند دوباره تمدن ساز شود پس در گذشته سير ميكند...