عجب خول و چليه اين خود عوضي آشناش! در مورد امورات زندگي (مي توانيد جاي ز از جيم هم استفاده ببريد!!!) فردي و شخصي، جزء آدمهايي هستم كه صبح ميگم درود بر مصدق، شب مي شم مرگ بر مصدق! عالمي داره اين گيج بازي شخصي منها! بيچاره اين خانم دكتر. حرف حق رها هم ديگه ختم كلامه. منم كه اصلاً خوابم نمي آد. كسي از شماها لندن بيا نيست؟ من آخر هفته دارم ميرم لندن سه چهار روز ميمونم. خوشحال ميشم اونجا ببينمتون.

سرتون سلامت

اينم خصوصي براي مليكا: آخه تو چه مرگته كه به من گير ميدي خانم خانما؟ دلم ميخواد من من كنم. من كه تو فرهنگ عرفاني بزرپ نشدم هي تو سر سوپر اگو خودم بكوبم كه. اينجا هركي هيچي هم نداره هي من من ميكنه. حالا از اين هم بگذريم به اين مي رسيم كه اگه من من نكنم بايد تو تو بكنم يا شما شما بكنم. آخري رو كه بكنم ميگيد به تو چه و ما به تو ربطي نداريم. تو هم كه قربون شكل ماهت برم نمي دونم واقعاً چه مرگته گلم وگرنه از صبح تا شب ميگفتم تو تو (شما دخترها رو الكي بايد لوس كرد تا لبخند بزنيد) حالا اين شد كه ميگم من من. چيه حالا؟ دعوا داري؟ بيا بزن منو ببينم زورت ميرسه