• وبلاگ : فرهنگ و ادبيات ديارمهر
  • يادداشت : حماقت هاي عاشقانه !
  • نظرات : 0 خصوصي ، 3 عمومي
  • mp3 player شوکر

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    آخ جوون! باز نوشته ي ناموسي نوشتي من بي ناموسي از نوع "انرژي تخماتيک حق مسلم ما نيست - نان شب و صلح جاودانه حق مسلم ماست" اومد سراغم. نه بگو ببينم اصلاً دوست داشتي اسمت عذرا بود؟ چه رويي داشتي جلوي من، ها عزيزم؟ دلت ميخواست يه پا نداشتي اما زيبايي منو داشتي ولي عوضش اسمت نيره خاتون بود؟ دوست داشتي چشماي روشن نداشتي عوضش ابروها و موژه هاي معرکه ي منو داشتي همزمان سر گذر حاج عباس تو بندرعباس نرسيده به مغازه ي کل عباس (شيش و هشتشو زياد کن، آهاااا مشالاه...) ترشي فروش بودي؟ نه بگو ببينم دوست داشتي؟ تو زخم خوردي؟ پس تيزي هم همراهت داري؟ يا حضرت بوق، پس کسي اگه هوس کنه که هوس کرده باشه که يوقت يکمي شيطوني کنه، شکمشو سفره ميکني؟ ---------------------- الاهي قربون تو برم که هرچي مينويسي قشنگه و زيباست.