نميشه ديگه من زهرا باشم بعد هم مليكا بدونه چرا هم آقاي پوريا
به منم بگين چرا ؟؟
چقدر اين دو آبجي ما واسه هم نوشابه باز مي كنند
كاش ما هم يك آرام بوديم از نوع زهراش مليكا جون
اينو ميگن حسود آنتيك داشتيش كه ......
سلام
با اين شعرت حال كردم اون هم با رديف زهرا
خودت هم ميدوني چرا!
مثلا ميخواستم معلوم نباشه منم !! هم لوگوم اومد هم وبلاگم هم ايميلم !!
يه شعرم بگو كه رديفش باشه شاهكار يا مثلا ضايع !!
فكر ( با تشديد ك ) كن !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
چه قشنگ گفتي ...
اگه خاطرات تلخت به من تبديل بشه بايد حس كنم كه باور كردي كنارتم وهمراتم تا آخرش...
براي آخرين بار ميگم:
تحميلي در كار نيست نازنين !هر چه هست به اراده ي طوفاني خودمان است و شما
رفيق ! الهي كه ماهي يه بار بارون بياد هم من يادم بيفته يه زماني ميسراييدم هم تو واسم شعر بگي
همچنان فرياد ميزنيم : فككككككككككك كن !!
ممنون آجي
دوستدرات : زهرا
يا حق