سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دیار مهر دیاریست برای همه وبلاگ نویسان باصفای ایرانی
چرا این قدر دیر ظهور میکنی ؟ - فرهنگ و ادبیات دیارمهر
 RSS 
HOME
Email
profile
managment of weblog
all visite : 126940
today visitor: 11
lastday visitor: 3
about us
چرا این قدر دیر ظهور میکنی ؟ - فرهنگ و ادبیات دیارمهر
مدیر وبلاگ : اهالی دیارمهر[94]
نویسندگان وبلاگ :
MM312
MM312 (@)[0]

ANTIC
ANTIC (@)[6]

MELIKA
MELIKA (@)[65]

MARY (@)[0]

J.SHARIFIAN
J.SHARIFIAN (@)[0]

MASIH
MASIH (@)[0]

POoRyA
POoRyA (@)[0]

ARAM
ARAM (@)[6]

ASIEH (@)[2]

RAHA
RAHA (@)[4]



..................
logo
چرا این قدر دیر ظهور میکنی ؟ - فرهنگ و ادبیات دیارمهر
..................
archive
پاییز 1387
تابستان 1387
بهار 1387
زمستان 1386
پاییز 1386
تابستان 1386
بهار 1386
زمستان 1385

..................
to be or not to be

ntic

rha

melik

arm

mry

mm312

msih

shrifian

poriya

iqsn

vest

anhita

kmelia

hmid


..................
search



..................
pages of diyaremehr
جلد دیار مهر
سیاست دیار مهر
تعطیلات آخر هفته دیار
تاریخ دیار مهر


..................
member
 

 
  • چرا این قدر دیر ظهور میکنی ؟

  • Author : MELIKA:: 88/4/12:: 9:12 عصر
     

    کناری سیگار می­کشد دودش می­آید گلوی من را پر می­کند، بغض ِ تو را می­شکند ،قلب ِ مرا تکه پاره می­کند.  سرطان می­آید ریه­ی مرا بو می­کشد، تو را می­جوید،  بغض، مرا خفه می­کند ، موسیقی دخالت می­کند .رای­اش را برمی­گرداند اخلاق بازنده­ می­شود، مرد بی­ادب ، آب گل­آلوده ، شاعر مرده!

    دم­ها گرم می­شوند، خونها یخ ! شرافت مسابقه می­دهد، اسلام به پای­اش می­رسد ،برایش جفت پا می­گیرد. صداقت جفتک می­اندازد ، دیوار شکسته می­شود،باز باید دوید ! دیوار شکسته می­شود! هنوز باید دوید ،دیوار.. گویا همیشه باید دوید ! مرد می­ایستد. ملت پشتش سریال می­بینند. آن طرف­تر اتفاقی که نمی­افتد هیچ ،ملت سر ِ رای خود می­ایستند. من بغض می­کنم ،تو آینده نگری!

    آسمان پایین آمده، تو ظهور نمی­کنی !کوه پنبه شده، تو ظهور نمی­کنی !ستارگان به زمین افتاده­اند، سم اسبها ،هر کدام به قدر یه آسیاب شده­است ،تو ظهور نمی­کنی !دروغ پیروز می­شود ،تو ظهور نمی کنی! من می­ترسم، تو ظهور نمی­کنی !من شک می­کنم، تو ظهور نمی­کنی !من فراموش می­کنم ،تو ظهور نمی­کنی! من باور می­کنم ،تو ظهور نمی­کنی! من که بی­ایمان می­شوم، تو تازه ظهور می­کنی ! قمه­ات را می­کشی، دستت را بر آسمان می­بری ،طلب شفاعت می­کنی، من باور نمی­کنم! عقوبت می­آید، من باور نمی­کنم !شمشیر می­کشی، من باور نمی­کنم!

    سرطان مرا کشت ! سرطان ِ سیگارت پتیاره­ام کرد ،موسیقی شبانه­اش مسلمانم! من گیج شده­ام. من هر لحظه از دینی به دینی در­می­آیم ،از باوری به باور دیگر!  تبت تند که نمی­شود ،هیچ !در این چله­ی زمستانی با سردیت هم باید سر کرد!


    بذر شما