• وبلاگ : فرهنگ و ادبيات ديارمهر
  • يادداشت : او که با ما خوابيده بود با ما بيدار نشد...
  • نظرات : 0 خصوصي ، 4 عمومي
  • تسبیح دیجیتال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    سلام

    ياد عزيزان هميشه همراهمان است و نمي توان گفت كه رفته اند و نيستند

    يادش گرامي

    شايد ان روز كه سالها از اين روز گذشه، دختركي قلم به دست از سپيدار قامتش بنويسد و دل‏تنگي آشفته‏اي كه ريشه‏اش در اين روز‏ها در زمين دويد تا به اسمان برسد.

    به يادش درخت سپيداري در زمين بكاريم تا سايه‏ي هر رهگذر خسته دل و خنكي ياد‏ها و خاطراتمان با او باشد.

    از خداي مهربان براي خودت، كاملياي عزيز و خانواده گراميتان صبر و براي آن عزيز از دست رفته مغفرت و لطفش را آرزو ميكنم.

    + روزبهان برمكي 

    غم بزرگترين عامل زايش تراژدي در روزگاران آدمي است. فصل غم كه فرا مي رسد، انسان شكوفا مي شود. اهل قلم باشد، قلمش مي شكفت. اهل ادب باشد، اديب مي شود، مثل تو. اهل دل باشد، طناز مي شود. اهل .. مي شود. يعني از اهالي محدوده اي فنومنولوژيك و نوستالوژيك كه باشي، مي شوي. باشي، مي شوي.

    قلمت اما مليكا مدهوش مي كند چندي از آدميان را. در فصول خاصي مدهوش تر مي كند. ربطش به همان در گذار از «بودن» و به «شدن» است. همين.