• وبلاگ : فرهنگ و ادبيات ديارمهر
  • يادداشت : فرقي نداره!
  • نظرات : 2 خصوصي ، 18 عمومي
  • mp3 player شوکر

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2      
     
    با پوريا موافقم. راستي اين عجب آشناي نا آشنايي هست كه همه را مي شناسد و به همه ما ارادت دارد. البته كه اين اتفاقي متقابل است
    + آشنا&#1740; ناآشنا&#1740; قد&#17 
    زنده باشي باباجان! خواهرجان! دخترجان! ... از ميان خرد شدن ها و له شدنهاي پي در پي اجتماعي مان، تو يکي را عصاره شعري از چهار جايت بيرون زد که بسيار مايه فرهمندي است... حيف که جامعه کنار تو قدر شعر کمتر مي داند تا جامعه کنار من که شاعرانش قصر ها مي سازند با اسکناس هاي درآمده از شعر، به کثافت روزگار مي گذرانند با عيش و نوش ها در آن قصرها که مغز بزمجه را هم صوت مي دهد چه برسد به ما آدمکان... فرزند دومم به دنيا آمد دو هفته پيش، نام رسمي اش را گذاشتيم آننا-ماريا، مادرش دلخوش است زهره صدايش کند. من هم زهره صدايش مي کنم. برعکس من مست باز شکمران خوک صفت زنباره، مادر زهره نماز خوان است و اهل عبادت - عجب صبري دارد که مي خواهد مرا عوض کند ........ عوض نمي شوم خودش هم مي داند. خوشيم اما - شما هم خوش باشيد.
    پاسخ

    تبريك ميگم ! هرچند نميشناسمت و نميدونم اين كامنت ها زايده ذهن روياپرداز و خلاقته يا واقعيت! اما تولد اتفاق خوشاينديه كه حتي اگه تو خيال كسي رخ بده ميشه بهش تبريك گفت ....تولدش مبارك.....

    تا وقتي در تو زنده است تو هم زنده‏اي

    .........................

    سلام

     <      1   2